امروز کلاسو گره زدم به هم با یه مسآله ی کوچولو
معلمه توکفش مونده بود. از خنده از حال رفتم

عشق............

   بلدی بنویسیش؟؟؟

  میتونی هضمش کنی؟؟؟

  بلدی بخشش کنی؟؟؟

  اصلا میدونی چند بخشه؟؟؟

  اصلا میدونی چند حرفه؟؟؟

  اصلا به سنت می خوره؟؟؟

  اصلا به قدت می خوره؟؟؟

  اصلا میدونی با چه عینی مینویسنش؟؟؟

  خوب حالا گیرم که خودتو کشتی همه اینارو یاد گرفتی

  بلد شدی بنویسیش بلد شدی هجیش کنی بلد شدی بخشش کنی

  فهمیدی که چند بخشه به سنتم خورد به قدتم خورد

  همه اینارو فهمیدی باریکلا .... آفرین

  ولی فکر نکنم هنوز معنی شو فهمیده باشی آخه همه اینارو یه جوری یاد گرفتی

  ولی باید تجربش کنی.............

  باید حسش کنی باید قلبت بعضی موقعه ها واسش تند تر بزنه باید بعضی موقعه ها دلت واسش  تنگ بشه

  باید بعضی موقعه ها چشمات واسش تر شه باید بعضی موقعه ها از دستش اعصبانی بشی باید بعضی موقعه ها باهاش از ته دل بخندی

  بازم گیریم که اینارم یاد گرفتی بازم همه اینارو فهمیدی ولی بازم یه چیزی میمونه.....

  میدونی چی میمونه اون موقعه ای که مجبوری ازش جدا شی او موقعه ای که مجبوری تنهاش  بزاری اون موقعه ای که تنهات میزاره اون موقعه ای یه که اونقدر ازش خوش  میاد که دوست  داری واسه همیشه کنارش باشی اون موقعه که واسه موندش انقدر گریه میکنی که دیگه اشکات خشک میشه.

  تازه اینجاس که معنی یه چیزی دیگرو هم میفهمی حق حق کردن میدونم که حتما شنیدی ولی  هنوز تجربش نکردی.

  ولی مطمئن باش که قشنگه با همه خوبی یا و بدیاش.

  دوستت دارم

  دوستت دارم

  دوستت دارم

  دوستت دارم

  دوستت دارم

  دوستت دارم

  دوستت دارم

دیشب دیدم یکی داره در میزنه رفتم دمه در دیدم بابامه از خوشحالی بال در اوردم
پریدم بقلش مثله بچه دو ساله