ای عشق من یادش بخیر از شهر ما گذشتی
از زندگیم جدا شدی تو این دیار نشستی
چه روز های قشنگی بود اما ببین چه زود گذشت
ببین هنوز عاشقتم تو این دیار غربت
بخدا عاشق چشاتم
من فدای اون نگاتم
عاشقم مست حرفاتم
دل من تنگ اون روزاست
روزهای خوب بی پر واست
مثل یه خواب و رویاست
من عاشقم

عاشقم من عاشقی بیقرارم
کس ندارد خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در سر ندرم
من به لبخندی از تو خرسندم
مهر تو ای من آرزو مندم
بر تو پایبندم
از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا ز رهم بازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان

دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس

از این نامهربونی ها
دارم از غصه می میرم
رفیق روز تنهایی .
یه روز دستاتو می گیرم

تو این شب گریه می تونی
پناه هق هقم باشی
تو ای همزاد همخونه
چی میشه عاشقم باشی؟

دوباره من . درباره تو
دوباره عشق . دوباره ما

دو هم نفس . دو هم زبون
دو همسفر . دو همصدا

تو ای پایان تنهایی
پناه آخر من باش
تو این شب مرگی پاییز .
بهار باور من باش

بذار با مشرق چشمات .
شبم روشنترین باشه
میخوام آیینه خونه
با چشمات همنشین باشه

دلم گرفت ای هم نفس
پرم شکست تو این قفس
تو این غبار . تو این سکوت
چه بی صدا . نفس نفس