تو میروی
و من فقط نگاهت میکنم
تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم
بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم
اما برای تماشای تو، همین یک لحظه باقی است
و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم..
ادامه...
تک درخت تنها ، در سکوت صحرا شعر نا امیدی روی لباش نشسته باز هجوم طوفان ، رعد و برق و رگبار دست باد وحشی ، شاخه شو شکسته می دونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه وقت بوئیدن گل ها ، پر بارون میشه چشماش روی گونه های برگاش ، میچکه بارون اشکاش