تک درخت تنها ، در سکوت صحرا
شعر نا امیدی روی لباش نشسته
باز هجوم طوفان ، رعد و برق و رگبار
دست باد وحشی ، شاخه شو شکسته
می دونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه
وقت بوئیدن گل ها ، پر بارون میشه چشماش
روی گونه های برگاش ، میچکه بارون اشکاش
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد